رشتاک

روزی درخت تنومندی خواهم شد...

رشتاک

روزی درخت تنومندی خواهم شد...

سرخطّ

دو تا حسین آقا بود ، یکى دبیر جبر و آنالیز که حدّ را مى آموخت و آن دیگرى ، رانندهء اتوبوس که دانش آموزان را در خط از حدّ خارج میکرد.

روز کارگر بچه ها برایش گل خریدند ، سر خطّ منتظر بودند که با اتوبوس دو طبقهء لکنته از بغل پل دور بزنه بیاد . بچه ها با هم شوخى میکرد ، با مرگ و با زندگى شوخى داشتند .

- اگه راست میگى بپر جلو اتوبوس

- من که چیزى نگفتم ، ولى اگه شرطى باشه من میپرم

- الاغ ، اکه شرط و ببرى جنازه ات مى خواد شرط رو بگیره  ادامه مطلب ...