ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نقش اول تمام فیلمهای توی سرشه، راه میره و بازی میکنه. آخرین قطره های غرورشم خرج میکنه
- زندگیمونو خراب نکن، برگرد. بیا از اول شروع کنیم تو فقط اون زن رو فراموش کن
- من نمیخوام زندگیمون خراب بشه ولی نمیتونم اونو رها کنم
شهر کوچیک تر شده، به جای هر چیزی توی شهر آدمه، پر از آدم با یه پوزخند مسخره و یه نگاه خیره
- دختر آخه تو چرا انقدر کار میکنی؟؟ نمیگی این ساعتهایی که نیستی شوهرت کار دستت میده؟
- هه ، چی میگی تو؟؟!! ما خوشبختیم، از چشمام بیشتر بهش اعتماد دارم
سرمو میگیرم بالا ، مغرور تر از همیشه، بی حسی پاها مهم نیست، راست و محکم می ایستم. فاصله ی پل تا سطح آب چند متره که چند سال میگذره.